کلام طیب

کلام طیب

خدایا مرا همتی کن عطا
که با چشم همت ببینم تو را
(اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سرٍ المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک)
سلام.
اعوذ بک من علم لاینفع (بحارالانوار. ج2. ص63).
از حضور سبزتان متشکرم.

اذکار اسماء مبارکه در ایام هفته

براساس نظرات شما دوستان مفهوم این ذکرها را آوردیم.


* شنبه: 1060 یا غنی بگوید؛ غنی گردد. اگر نشد 160 مرتبه

یا غنی : ای بی نیاز مطلق

* یکشنبه: 480 مرتبه یا فتاح بگوید؛ نصرت می یابد.

یا فتاح یعنی داوری کننده . احکم الحاکمین در قرآن یکبار آمده در سوره سبا/26

* دوشنبه: 129مرتبه یا لطیف بگوید؛ مال کثیر یابد.

یا لطیف: دو معنی دارد یکی ای دقیق که درون و نیتهای پنهانی را می بیند

و دوم به معنی یا رووف و مهربان

* سه شنبه: 903 مرتبه یا قابض بگوید؛ هر چه آمال دارد به او میرسد.

قابض: گیرنده؛

همه اشیا و موجودات در قبضه اوست یعنى در مالکیت اوست. تحت فرمان اوست.

قابض بودن خداوند نیز در دو مورد به کار رفته است : یک بار در مورد سایه و روح و دیگر بار در مورد زمین و ...

* چهار شنبه: 541 مرتبه یا متعال بگوید عزت در دین یابد.

متعال: ای بلند مرتبه

* پنج شنبه: 308 مرتبه یا رزاق بگوید؛ رزقش فراوان شود.

ای روزی دهنده

* جمعه: 256 مرتبه یا نور در چشم خلایق عزیز شود.

نور: خداوند امور معنوی که باعث هدایت بسوی سعادت می شود را نور می نامد. (پیامبر ، قرآن و تورات ...)

وجود خدا قائم به ذاتش است و قیام و ظهور سایر موجودات به واسطه ی اوست.

به همین یکی از نام های او یا نور است.

۵ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

رمضان، ماه روزه و تلاوت قرآن کریم

نسیبه علمایی | چهارشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۴۶ ق.ظ

1-  «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» یعنی پسرم، بنده من! کسانی که با من رابطه دارید و ایمان دارید. آمپول را می‌زنم، «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ» واجب است روزه بگیرید، می‌گوید: چیزی نیست، همه آمپول زدند. «کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ» همه ادیان آسمانی روزه داشتند. بعد می‌گوید: دو دقیقه بیشتر درد نمی‌آید. «أَیَّامًا مَّعْدُودَاتٍ» (بقره/184) سی روز بیشتر نیست.

این ماه رمضان چه ماهی است؟ روایت‌هایی را دیشب یادداشت کردم برای شما بخوانم. «الصائم فی عبادة و ان کان علی فراشه ما لم یغتب مسلما» (اصول کافی،ج4،ص66) آدم روزه دار دائماً در حال عبادت است. عبادت نکند، همین که روزه است در حال عبادت است. منتهی به شرطی که «ما لم یغتب مسلما» غیبت مسلمانی را نکند!

2- «للصائم فرحتان عند افطاره و عند لقاء ربه» (وسائل الشیعه،ج7،ص290) آدم روزه‌دار دو بار شاد است. یکی وقت افطار شاد است. یکی هم روز قیامت شاد است.

«یستجاب دعاء الصائم عند افطار» وقت افطار دعای روزه دار مستجاب می‌شود. ماه رمضان را حدیث داریم، «اوله رحمه أَوَّلُه رَحْمَةٌ ، وَأَوْسَطُهُ مَغْفِرَةٌ ، وَآخِرُهُ عِتْقٌ مِنَ النَّارِ» اول رمضان رحمت است. وسطش مغفرت است. آخرش دعا مستجاب می‌شود.

حالا تابستان چه؟ می‌گوید: «افضل الجهاد الصوم فی الحر» (بحارالانوار، ج96، ص256) بهترین جهاد روزه در تابستان است.


3- آثار و برکات روزه در دنیا و آخرت

چرا به رمضان، رمضان می‌گویند؟ رَمَضَ یعنی سوخت. رمضان به معنی گناه سوزی است. «سمّی الرمضان لانه یرمض فیه الذنوب» (بحارالانوار، ج55، ص341) یعنی تُحرَق. این هم یک مورد... حدیث داریم «لِکُلِّ شَی‏ءٍ زَکَاةٌ» هرچیزی زکات دارد، «وَ زَکَاةُ الْبَدَنِ الصِّیامُ» (نهج البلاغه صبحی صالح، ص494) حضرت امیر فرمود: زکات بدن این است که آدم روزه بگیرد. خداوند فرشته‌ها را موظف کرده که به روزه‌دارها رعا کنند. کسانی که روزه می‌خورند، از دعای ملائکه محروم هستند.

فایده روزه هم‌دردی است. از امام پرسیدند: چرا باید روزه بگیریم؟ فرمود: «لِیَستَوِیَ بِهِ الغَنِیُّ وَالفَقیرُ» (علل الشرایع/ج2/ص378) روزه بگیرید تا فقیر و غنی هر دو مزه گرسنگی را بچشند. برای خودمان فایده دارد؟ حدیث داریم «صوموا تصحوا» روزه بگیرید برای سلامتی‌تان خوب است. ولی یک سری از چربی‌ها در بدن می‌ماند. هضم نمی‌شود. ولی وقتی فشار گرسنگی آمد، آن چربی‌ها ذوب می‌شود و از راه تنفس دفع می‌شود. و لذا روی زبان روزه‌دار زرد است. آب دهانش چسبان می‌شود. آن موادی که مانده است و هضم نشده، وقتی فشار گرسنگی آمد، سوخت می‌شود و آن ضایعات دور می‌شود.

یک روسی که اسلام هم ندارد، یک کتابی نوشته که من با روزه نوزده رقم بیماری را درمان کردم. من کار به روزه اسلام ندارم، می‌گوید: من با گرسنگی و تشنگی، امساک... امساک به نظرم کتابش هم امساک است. امساک درمان بیماری‌ها! یک نفر روسی نوشته است و مسلمان هم نیست.

حضرت زهرا(س) فرمود: «فرض الله الصیام تثبیتاً للاخلاص» (علل الشرایع/ج2/ص248) یا «الصِّیَامُ ابْتِلَاءً لِإِخْلَاصِ الْخَلْق‏» (نهج البلاغة/حکمت252) روزه تنها عبادتی است که پیدا نیست.حج می‌فهمند، مکه رفت. نماز خواند. تنها عبادتی که آدم نگاه به طرف می‌کند و نمی‌فهمد روزه است. زهرا(س) فرمود: روزه یعنی کار بی‌نام کردن. باقی کارها همه آرم دارد. تنها کاری که هیچ پیدا نیست، روزه است. «تثبیتاً للاخلاص» روزه برای آینده‌نگری هم خوب است. چون حدیث داریم، «وَ اذْکُرُوا بِجُوعِکُمْ وَ عَطَشِکُمْ فِیهِ جُوعَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ عَطَشَهُ» (خطبه شعبانیه) وقتی خیلی گرسنگی و تشنه شدید، یاد بیافتید که قیامت هم تشنگی دارد. قیامت هم گرسنگی دارد. یک دری و پنجره‌ای هم به قیامت باز می‌شود.

بهشت یک دری دارد که جز روزه‌دارها حق ندارند از آن در وارد شوند. کسانی که اینجا گرسنگی می‌کشند، قیامت گرسنگی نمی‌کشند و کسانی که اینجا نزد شکمشان رودروایسی دارند و هرچه دیدند می‌خورند، قیامت گرسنه خواهند بود.

4- ماه رمضان، ماه قرآن است. قرآن نمی‌گوید: ماه رمضانی که روزه واجب شد. می‌گوید: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ» (بقره/185) نمی‌گوید: «شهر رمضان الذی کتب علیکم الصیام» اهمیت رمضان به قرآن است نه به روزه. «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ» نمی‌گوید: «شهر رمضان الذی کتب علیکم الصیام». قرآن هم یک تلاوت داریم و یک تدبر. ماه رمضان، ماه آشنایی با معارف قرآنی است.




  • نسیبه علمایی

دانلود کتاب عصر ظهور از منظر آیت الله بهچت

نسیبه علمایی | يكشنبه, ۱۷ خرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۳۹ ب.ظ

کتاب عصر ظهور از منظر آیت الله بهچت که سال گذشته توسط نشر معارف (وابسته به نهاد رهبری در دانشگاهها) چاپ شد، جهت دانلود در در دسترس منتظران حضرتش قرار میگیرد. کتابی کم حجم و پر از نکات مهم از زبان ایت الله بهجت.

میتوان گفت پاسخ بسیاری از شبهات مطرح درباره علامات ظهور، داعش، سفیانی و... را میشود در این کتاب کم حجم یافت.

                       دانلود کتاب عصر ظهور از زبان آیت الله بهجت

 

  • نسیبه علمایی

نمونه هایی از طول عمر در قرآن کریم

نسیبه علمایی | پنجشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۰۰ ب.ظ


امام زمان چگونه این همه عمر می‌کند؟

آخر مثلاً الآن هزار و دویست و خرده‌ای سال با کم و زیاد دارد. حدود 1200 سال دارد. حالا شما ممکن است بگویی: دو هزار سال دیگر بیاید؟ می‌شود یک آدم دو، سه هزار سال عمر کند؟
قرآن یک قصه‌ای را نقل می‌کند، در سوره بقره آیه 259، این آیه بزرگی است. ولی چند کلمه را بلد هستید.

«یوم» یعنی روز. «هذا» یعنی چه؟ «عام» یعنی چه؟ سال... «مأة» یعنی صد. عرش یعنی کرسی. طعام هم یعنی طعامی که می‌خوریم. شراب یعنی چه؟ یعنی آن چه می‌نوشیم. نه یعنی آب جو! به هر نوشیدنی شراب می‌گویند. قریه یعنی چه؟ قریه یعنی قریه. چند کلمه را می‌فهمیم، باقی هم آیات را می‌خوانم. بگذارید من قصه‌اش را بگویم. پیغمبری سوار الاغ بود و از کنار قریه‌ای می‌گذشت. دید این قریه... اصولاً خودتان هم می‌دانید، یک خانه ای که خراب می‌شود، اول سقف می‌ریزد. این پایه‌ها یک مدتی می‌ماند. بعد کم کم پایه‌ها هم می‌ریزد. این را می‌گویند: «خَاوِیَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا» (بقره/259) یعنی اینقدر ساختمان کهنه است که دیگر پایه هم روی سقف افتاد. سقف که خیلی سال است پایین آمده است. دیگر پایه‌ها هم روی سقف برگشت. این را می‌گویند: «خَاوِیَةٌ علی عُرُوشِها» یعنی پایه روی سقف افتاده است. یعنی سالهاست خراب شده است.


پیغمبری سوار الاغ بود. می‌گویند حضرت عزیر بود. از کنار قریه‌ای می‌رفت. دید این قریه از ان قریه‌هایی است که سالها کهنه شده است و سقف که هیچ، پایه‌هایش هم روی سقف افتاده است. از خدا پرسید: خدایا این مرده‌ها را چطور زنده می‌کنی؟ تا گفت: چطور زنده می کنی؟ خدا مرگش داد... پیغمبر مرد! الاغ هم مرد. بعد از صد سال او را زنده کرد. از او پرسید: چند وقت هست اینجا هستی؟ چشم‌هایش را مالاند و «یوماً» یعنی چه؟ «َوْ بَعْضَ یَوْمٍ» یا یک روز و یا قسمتی از یک روز! گفت: نه! صد سال پیش سؤالی کردی، چطور؟ تو را مرگ دادم. حالا نگاه کن، می‌خواهم روبروی چشم تو الاغ را زنده کنم. استخوان‌های الاغ سر هم جفت شد، پوست و گوشت هم رویش دواند و شروع به عر عر کردن کرد. گفت: اینطور... گفت: حالا نگاه به نوشیدنی‌ات کن!«فَانظُرْ إِلَىٰ طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ» نوشیدنی‌ات را ببین. طعامت را هم ببین. غذایت را نگاه کن. «لَمْ یَتَسَنَّهْ» این غذا هیچ تغییری پیدا نکرده است.


یک امتحان ریاضی، یک سال 52 هفته است. غذا بیرون از یخچال بعد از دو هفته خراب می‌شود. این غذا صد سال بیرون از یخچال خراب نشد. صد سال چند تا 52 تا است؟ 100 تا 50 تا 5000 تا! 100 تا هم دو تا، دویست تا! پنج هزار و دویست برابر عمر طبیعی این غذا سالم است. غذایی که باید یک هفته خراب شود، پنج هزار و دویست هفته خراب نشد. خداوند می‌خواهد در این آیه بگوید: من اگر بخواهم، غذایی که یک هفته خراب می‌شود، پنج هزار برابر عمر طبیعی آن سالم نگه می‌دارم. عمر امام زمان چیزی نبوده است. شما ماشین حساب دارید. 1200 سال را تقسیم بر 75 سال کن. ده، دوازده برابر عمر طبیعی‌اش زنده است. تا پنج هزار سال جا دارد. قرآن بخوانم. «أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلَىٰ قَرْیَةٍ» از کنار قریه‌ای می‌رفت. «وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا» پایه‌هایش هم روی سقف ریخته بود. «قَالَ» پرسید «أَنَّىٰ یُحْیِی هَـٰذِهِ اللَّـهُ بَعْدَ مَوْتِهَا» خدا چطور اینها را بعد از مرگش زنده می‌کند؟ «فَأَمَاتَهُ اللَّـهُ مِائَةَ عَامٍ» خدا مرگش داد.«ثُمَّ بَعَثَهُ» شما معنا کنید... بعد از صد سال مبعوث شد. یعنی زنده شد. «قَالَ» از او پرسید: «کَمْ لَبِثْتَ» چند وقت است اینجا هستی؟ چه کسی گفت؟ خدا گفت یا بنده خدا؟ خدا... «قَالَ لَبِثْتُ یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ» یک روز یا نصف یک روز! گفت: نخیر! ۖ «قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَىٰ طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ» نگاه کن به غذا و نوشیدنی‌ات، «لَم یَتَسَنَّه» یعنی «لَم یتغیر» این آیه به ما می گوید: قدرت خدا محدودیت ندارد... اگر خواستی به بچه‌ات هم درس بدهی، این برای بزرگ‌ها بود که قرآن خواندم. به بچه‌ها هم بگو: ببین آقاجون، موی ابرو هشتاد سال ثابت است. موی مژه هشتاد سال، نود سال، صد سال ثابت است. موی سر و صورت را هرچه اصلاح می‌کنی هفته دیگر جایش پر می‌شود. پوست یکی و گوشت یکی، نان یکی و آب یکی، کربن یکی و اکسیژن یکی. خدا خواسته یک مو ثابت و یک مو متغیر باشد. همانطوری که در هر صورتی یک مو ثابت است و یک مو متغیر است، خدا در جامعه یک آدم را ثابت نگه می‌دارد و باقی آدم‌ها را متغیر... اشکال دارد یک نفر را زنده نگه دارد؟

  • نسیبه علمایی


سؤال: امام زمان کی می‌آید؟


حدیث داریم هرکس گفت: کی می‌آید، به او درغگو بگویید. «کذب الوقاتون» وقات کسی است که وقت تعیین می‌کند. «کذب» یعنی دروغ می‌گوید. ممکن است امام زمان هفته دیگر بیاید، ممکن است پنج هزار سال دیگر بیاید. ما نمی‌دانیم. ما حق نداریم، نمی‌دانیم. این علمی است که فقط دست خود خداست. بعضی از علم غیب‌ها را اولیای خدا می‌دانند. یکسری علم است که مخصوص خود خداست. یعنی پیغمبرها هم نمی‌دانند. «و بحق علمک الذی استأثرت به لنفسک» یعنی تو را به حق آن علمی که به احدی حتی به انبیاء ندادی. بعضی علم‌های غیب را به انبیاء داده است. می‌گوید: «تلک ابناء الغیب نوحیها الیه» علم غیب را به تو دادیم. علم غیب هم دو دسته است. علم غیب ویژه، گاهی وقت‌ها در یک ساختمان می‌گویند: این مخصوص رئیس جمهور است. حتی وزیر هم بیاید، راهش نمی‌دهند. یکوقت نه می‌گویند: این مهمانان ویژه! حالا هرکس، مدیر هم می‌تواند استفاده کند. هیچکس نمی‌تواند وقت تعیین کند.
بله، بعضی‌ها یک ژست‌هایی می‌گیرند، ژست عارفانه! طوری هم حرف می‌زنند به خود من هم گاهی رسیدند و یک حرف‌هایی زدند. آقای قرائتی دعا کن. ظهور نزدیک است!!! به تو چه! اصلاً تو چه کاره هستی که می‌گویی: ظهور نزدیک است یا دور است؟ «کذب الوقاتون»! هرکس می‌گوید: ظهور نزدیک است... وظیفه ما چیست؟


  • نسیبه علمایی

نمازشب و قرآن

نسیبه علمایی |

 

آیا نماز شب در قرآن کریم آمده است؟

در سوره مزمل آمده " قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلًا أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا" مراد از" قیام در لیل" قیام در شب براى نماز است، پس کلمه" لیل" مفعول فیه است، که مجازا مفعول به واقع شده، مثل اینکه مى‏گویند:" دخلت الدار- داخل شدم خانه را"، که حقیقتش" دخلت فى الدار- داخل شدم در خانه" است.

و از ظاهر سیاق بر مى‏آید که جمله" نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلًا أَوْ زِدْ عَلَیْهِ"، بدل باشد از جمله" اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا"، که متعلق تکلیف" قم" است، و دو ضمیر" منه" و" علیه" به کلمه" نصف"، و ضمیر در" نصفه" به کلمه" لیل" بر مى‏گردد، و معناى آیه این است که نیمى از شب را بپا خیز، و یا کمى از نصف کم کن، و یا اندکى بر نصف بیفزا، و این تردید بین سه امر تردید تخییر است، مى‏خواهد بفرماید: مخیرى بین اینکه درست نیمى از شب را زنده بدارى، و یا کمى کمتر از نصف، و یا کمى بیشتر از آن را.

حادثه شب و یا نماز در دل شب ثابت‏قدم‏تر است- و یا درمطابقت قلب و زبان شدیدتر، و سخنى استوارتر و صائب‏تر است، چون خداى تعالى شب را مایه آرامش قرار داده، و نتیجه این آرامش این است که خاطر انسان از شواغل معیشت فارغ، و دست انسان از اسباب ظاهرى بریده است. إِنَّ نَاشِئَةَ الَّیْلِ هِىَ أَشَدُّ وَطًْا وَ أَقْوَمُ قِیلاً(المزمل/ 6).

در مورد نماز شب علاوه براینکه در سوره مزمل بدان اشاره شده ؛ در سوره ذاریات نیز آمده است.

در مجمع البیان در ذیل آیه" کانُوا قَلِیلًا مِنَ اللَّیْلِ ما یَهْجَعُونَ" (الذاریات/17) مى‏گوید: بعضى گفته‏اند معنایش این است که: کمترین شبى است که بر آنان بگذرد، مگر آنکه مشغول نمازند- این معنا از امام صادق (ع) نقل شده «1».

و در همان کتاب در ذیل کلام خداى تعالى که مى‏فرماید:" وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ"(18)، مى‏گوید: امام صادق (ع) فرموده: منظور این است که در نماز وتر، که آخرین نماز شب است، و در نزدیکهاى صبح انجام مى‏شود، هفتاد بار استغفار مى‏کنند «2».

و در الدر المنثور است که ابن مردویه از انس روایت کرده که گفت: رسول خدا (ص) فرمود: براى شب‏زنده‏دارى و نماز شب، آخر شب را بیشتر از اول شب دوست دارم چون خداى تعالى فرموده:" وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ" «3». و در همان کتابست که ابن مردویه از ابن عمر از رسول خدا (ص) روایت کرده که در پاسخ کسى که از معناى جمله" وَ بِالْأَسْحارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ" پرسید، فرمود: یعنى نماز مى‏خوانند «4».

مؤلف: شاید تفسیر استغفار به نماز از این جهت است که استغفار جزئى از نماز شب، یعنى نماز وتر است، هم چنان که در آیه" وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کانَ مَشْهُوداً" «5» منظور از" قرآن فجر" همان نماز است.

__________________________________________________

 (1 و 2) مجمع البیان، ج 9، ص 155.

 (3 و 4) الدر المنثور، ج 6، ص 113.

 (5) سوره اسرى، آیه 78.

 

 

  • نسیبه علمایی